هفته گذشته با حذف تعدادی از اپلیکیشنهای کسب وکارهای ایرانی از فروشگاه نرمافزار اپل بحث تحریمهای تکنولوژی ایران بار دیگر به موضوع داغ فضای مجازی تبدیل شد. تعدادی ازمهمترین و پراستفادهترین اپلیکیشنهای ایرانی در فاصلهای کوتاه و بدون مشخص شدن دلایل حقوقی معین از فروشگاه نرمافزار اپل حذف شدند. اپل تا کنون درخواستها و اعتراضهای ایرانیان برای بازگرداندن اپلیکیشنها را نادیده گرفته است. اعتراضهایی که به امضای طومار و پخش هشتگ در شبکههای اجتماعی محدود نشد و پای مقامات وزارت ارتباطات و وزارت خارجه را هم به موضوع بازکرد. به رغم اعتراضها، نداشتن شناخت دقیق از دلایل حقوقی تحریمهای تکنولوژی، رفتار متفاوت شرکتهای تکنولوژی با کاربران ایرانی و منتشر نشدن اطلاعات بیشتر از سوی شرکت تحریم کننده – اپل – شناسایی دقیقتر ابعاد حقوقی این تحریمها را با دشواری روبه رو کرده است. کالین اندرسون خود را یک محقق در زمینه علوم کامپیوتری و بی طرفی شبکهای در واشنگتن دی سی معرفی میکند. او یکی از کسانی است که مطالعاتی در زمینه تاثیر فنی تحریم های تکنولوژی بر زندگی شهروندان در سراسر جهان و از جمله ایران دارد. در جریان بحثهایی که او با کاربران ایرانی در زمینه دلایل حقوقی تحریمهای تکنولوژی و به خصوص تحریم جدید اپل در توییترش مطرح میکرد تصمیم گرفتیم در گفت وگویی از طریق ایمیل با وی نقطه نظراتش را در این موارد جویا شویم.
حذف اپلیکیشن کسب وکارهای ایرانی از روی App Storeر سروصدای زیادی طی چند روز گذشته در فضای رسانهای دنیا ایجاد کرده است. استناد اپل قانون تحریمهای ایران است اما سوال این است وضعیت فعلی تحریمهای تکنولوژی آمریکا چیست و آیا تغییر جدیدی در قانون اتفاق افتاده که چنین حرکتی علیه ایرانیها شدت گرفته است؟
از دیدگاه قانونی، در ماههای اخیر تغییر زیادی در وضعیت تحریمهای آمریکا علیه ایران رخ نداده است و همچنین برجام به غیر از چند صنعت مشخص اساسا به مسائل مرتبط با دیگرشرکتهای آمریکایی در ایران نپرداخته است. مهمترین مقررات تحریم تکنولوژی درباره ایران مجوز عمومی نسخه GL- D1 یا به عبارتی (General Licence-D1)است که در فوریه سال ۲۰۱۴ صادر شد.
تا قبل از مارس ۲۰۱۰، هر موقع شرکتهایی مانند گوگل یا مایکروسافت حتی اگر میخواستند خدمات ایمیل به کاربر عرضه کنند باید درخواست اخذ مجوز ویژهای را به دفتر کنترل داراییهای خارجی (OFAC) خزانه داری آمریکا ارائه میکردند تا از از لحاظ قانونی اجازه عرضه آن خدمات را بگیرند. این فرآیند ممکن بود ماهها زمان ببرد و هزینههای قانونی قابل توجهی نیز در پی داشت. حتی خبر داشتم که یک شرکت تکنولوژیک به مدت ۲ سال منتظر تایید درخواست خود بود اما شرکتهایی مانند مایکروسافت و گوگل به دفعات برای دریافت مجوز عرضه محصولاتی مانند Google Earth، Chrome و Hotmail اقدام کردند.
در پی اعتراض فعالان حقوق دیجیتال به دولت که مسدود کردن دسترسی ایرانیان به ابزارهای ارتباطی زیر پاگذاشتن حق آنان است کنگره آمریکا درنهایت هنگام وضع قوانین تحریمی جدید درسال ۲۰۱۰ تمهیداتی در نظر گرفت که قوانین تصویب شده روی میزان دسترسی کاربران اینترنت تاثیر نگذارد. در نتیجه دفتر کنترل سرمایههای خارجی(OFAC) نیز کم کم معافیتهایی را در زمینه ارائه قانونی محصولات مختلف به ایرانیان صادر کرد.
تداوم این فشارها به خزانهداری و وزارت کشور آمریکا به صدور مجوز عمومی D1 منجر شد. این مجوزعمومی به شرکتهای آمریکایی اجازه می دهد
تا خدمات، نرم افزار و سخت افزارهای ارتباطات شخصی را به ایران عرضه کنند. متن این مجوز در بردارنده فهرستی از اقلام و قواعد پیرامون آنهاست. نکته قابل توجه جنبه شخصی ارتباطات است. مثلا، طبق این مجوز اپل حق قانونی فروش آیفون به اشخاص ایرانی و غیر دولتی را دارد اما اجازه برپایی فروشگاه اپل ( Apple Store) در تهران را ندارد.
اما به نظر می رسد در تفسیر قوانین OFAC بین شرکتهای آمریکایی هماهنگی وجود ندارد. مثلا در گوگل سرویسی مانند Gmail باز است اما سرویس Analytics ( ابزار آمار بازدیدکنندگان سایت ) در ایران مسدود است. الان شرکتی مانند اپل باید چه کاری انجام دهد تا از خدمات رفع محدودیت شود؟
این یک مثال عالی در زمینه محدودیتهای مجوز GL- D1 است. همانطور که اشاره شد شرکتهای آمریکایی به طور کل اجازه ارائه هرگونه خدمات (اعم از پولی و رایگان) به ایرانیها را ندارند مگر اینکه مجوز داشته باشند.
البته این مجوز عمومی تنها امکان ارائه ابزار ارتباطی شخصی را میدهد و یک چک سفید شامل همه خدمات اینترنتی نیست. این یعنی محدودیتهایی وجود خواهد داشت. هدف تحریمهای آمریکا همچنان اعمال محدودیتهای تجاری روی ایران است که شامل تجارت الکترونیک و استارتآپهای ایرانی نیز میشود. در مواردی وزارت کشور آمریکا مفهوم ارتباطات شخصی را خیلی عام تفسیر کرده به گونهای که شرکت Bizzard اجازه یافت از بازی World of war craft برای ایرانیان رفع مسدودیت کند. با این مجوز D1 به صورت مشخص ارایه خدمات میزبانی وب با هدف تجاری و یا ثبت دامنه اینترنتی را غیر مجاز دانسته است.
نه تنها خدمات تجاری غیر مجاز دانسته شده بلکه تفسیر نوع خدمات نیز به عهده خود شرکتها گذاشته شده است که در عمل ابهامات زیادی ایجاد کرده است. هر قدر روند دریافت مجوز برای یک شرکت و همچنین تعریف محصول و یا خدمات ارائه شده تحت عنوان ” ابزار ارتباطی شخصی” مشکل تر باشد، عرضه آن هم توسط شرکت مربوطه نیز غیر محتملتر خواهد بود. به همین دلیل است که ابزارهای برنامه نویسی و خدمات میزبانی مانند AppEngine یا تبلیغات و Analytics گوگل مسدود است. شرکتها سعی می کنند محتاط باشند وگاهی زیاده روی میکنند. مثلا شرکت گوگل کل خدمات AppEngine را مسدود کرده تنها به این دلیل است که کسی برای میزبانی از ایران از آن استفاده نکند. زبان فارسی نیز به همین دلیل به کندی مورد پشتیبانی قرار میگیرد.
اپل احتمالا تحریم امریکا و موضوع App Store را درست تفسیر کرده است. فروشگاه App Store به برنامه نویسان ایرانی اجازه میدهد تا برنامههای خود را به دنیا یا سایر ایرانیان صادر کند. مجوز GL-D1 اجازه دسترسی ایرانیان به این اپ استور است اما مجوزی برای انتشار و میزبانی برنامههای ایرانی در آن نیست. این تمایز، بسیار مهم است. به همین دلیل، اپل باید برای دریافت مجوز انتشار برنامههای ایرانی مجوز جدید و جداگانه ای از OFAC دریافت کند.
مشخص نیست که اپل قادر به دریافت این مجوز باشد. اجازه به ایرانیان برای ورود به حوزه تجارت بینالمللی از طریق یک شرکت آمریکایی برخلاف بخشهایی قوانین تحریمهاست در واقع یکی از اهداف تحریمها همین بوده است و معلوم نیست OFAC بتواند چنین مجوزی را بدون کسب تکلیف از کاخ سفید یا کنگره آمریکا صادر کند.
رفتار متناقض شرکتهای آمریکایی با ایرانیان با توجیه وجود داشتن تحریم قابل درک نیست چرا نشانههای متفاوتی ارسال میشود؟ نحوه پیاده سازی تحریمها دقیقا چگونه است؟
جنبه مهمی از تحریمها که معمولا به درستی درک نمیشود، این است که این تصمیمات شرکتها با ریسک گرفته میشود نه یک قاعده مشخص. قوانین تحریمها پیچیده است و عمدتا هیچ رهنمود مشخصی به شرکتها ارائه نمیشود. دولت آمریکا آییننامهها و خط مشی را تدوین کرده است ولی تفسیر و اعمال آنها به عهده خود شرکتهاست که نتایج بین شرکتها متفاوت است.
این ریسکها میتواند اقتصادی نیز باشد. به عنوان مثال، شرکتها باید در ارزیابیهای خود وضعیت برجام را نیز در بازگشایی خدمات به ایرانیان در نظر بگیرند این ارزیابیها در پاسخ به تغییرات ژئوپولتیک و یا بازرسیهای OFAC از سایر شرکتها تغییر میکند.
بسیاری از شرکتها از آنجا که امکان جداسازی خدمات و محصولات مجاز و غیر مجاز خود را ندارند ترجیح میدهند به طور کل دسترسی ایرانیها را قطع کنند. من بارها از مسئولان شرکتهای مختلف شنیدهام که میگویند علاقه به ارائه خدمات به ایران را دارند اما منابع مهندسی لازم برای تخصیص به این کار را در حال حاضر ندارند.
شاید بتوان به جرات گفت که اصلی ترین دغدغه کنونی شرکتهای آمریکایی، رئیس جمهور ترامپ و کنگره است. اگر ترامپ تصمیم بگیرد که فشار روی ایران را بیشتر کند، یکی از تاکتیکهای اصلی بازرسی شرکتهایی است که در ایران کسب وکار دارند.دولت ترامپ به اندازه اوباما موضع روشنی در مورد حقوق اینترنت ارایه نکرده است به همین دلیل، آینده نامعلوم است. در نظر داشته باشید که جریمه نقض قوانین تحریمی، خیلی راحت به میلیونها دلار هم میرسد. به همین دلیل بیشتر شرکتها ترجیح میدهند ریسک کمتری متحمل شوند و از ایران دوری کنند.
با این حال برعکس این هم میتواند رخ دهد یکی از راهبردهای موثر پیدا کردن رقیب یک شرکت است که خدمات خود را روی ایران محدود نکرده است. همچنینن ایرانیهایی که در این شرکتها کار میکنند میتوانند به این شرکتها فشار وارد کنند. پنهانکاری حقوقی و اجرایی زیادی حول وحوش تحریمها در شرکتهای تکنولوژی وجود دارد که پیدا کردن دلیل اصلی یک مشکل را مشکل میکند.
درست بعد از برجام شاهد برخی مذاکرات اپل با فروشندگان ایرانی و یا تصویب برخی قوانین برای تسهیل صادرات به ایران و فروش آیفون به شهروندان بودیم ولیکن رفتار اخیر اپل عجیب و غیر قابل پیشبینی بود، تحلیل شما از تصمیمات فضای سیاسی بر حوزه تکنولوژی به خصوص در مراوده با ایرانیان چیست؟
باید به این نکته اشاره کنم که اپل یکی از پیشروترین شرکتها در زمینه عرضه خدمات به ایرانیها بوده است. بعد از اینکه نسخه اولیه مجوز GL- D1 ارائه شد، اپل اولین شرکت آمریکایی بود که با استناد به این قانون توانست خط مشی خود را تغییر دهد تا امکان فعالیت نمایندگان فروش در ایران فراهم شود. حتی قبل ازGL- D1 ، اپل App Store را باز گذاشته بود و کاربران ایرانی را تحریم نکرده بود، دقیقا برخلاف Play Store گوگل که فعالانه کاربران ایرانی را مسدود کرده و هنوز هم App ها برای فهرست شدن در ایران باید درخواست بدهند تا توسط کاربران ایران قابل دیده شدن و دانلود باشند. حتی پیشنهاد فعلی اپل به برنامهنویسان برای اخذ مجوز از OFAC نوعی چراغ سبز برای انتشار مجدد است چون تجربه من نشان میدهد که اکثر شرکتها اصلا اهمیتی به ارایه راهکار نمیدهند و صرفا مسدود میکنند.
با توجه به سوابق اپل اقدام اخیر این شرکت مبهم به نظر میرسد آنها از همان ابتدا بهانه قانونی برای ارایه ندادن خدمات به اپلیکیشنهای داشتند اما اقدامی نمیکردند احتمال دارد که یکسری اتفاقات منجر به بازنگری اقدامشان شده باشد برای مثال اپلیکیشنهایی که سیستم پرداخت اپل را دور زدند و مستقیما با بانکهای ایرانی کار میکردند.
باید توجه داشت شرکتهایی بودهاند که ناگهان ایرانیها را مسدود کردند و زمانی که در عملکردهای آنها دقیق شدیم دریافتیم که تصمیم دارند به زودی وارد بورس شوند و سهام خود را عرضه کنند و در واقع تحت بازرسی قرار دارند.
نگرانی فعلی اما این است که این اقدام اپل توجه دیگر شرکتها را جلب کند و آنها با دنباله روی از رقیب خود، دسترسی کاربران را محدودتر کنند زیرا از نظر آنها هر کاری که اپل میکند، دلیل محکمی دارد.
در شرایط سیاسی فعلی و تا هنگامی که دولت ترامپ تصمیم به تغییر رویه و شفاف سازی قوانین علیه ایران نگیرد، ایجاد موقعیتهای مشابه دور از انتظار نیست. بنابر هدف اصلی کارزارهای اعتراض به تحریم اپلیکیشنهای ایرانی باید به روزسانی مجوز عمومیGL- D1 باشد به گونهای که بازار اپلیکیشین را نیز در بر بگیرد.
اپل هرچند فروش مستقیمی به ایران ندارد اما محصولاتش حدود ۱۱ درصد بازار موبایل ایران را تشکیل میدهد که چیزی بالغ بر ۵ میلیارد دلار میشود. اگر بخواهیم مقایسه کنیم میبینیم مثلا بوئینگ توانست مجوز لازم برای فروش هواپیما را به دولت ایران کسب کند چرا اپل نتواند تلاشی برای رفع این مشکل انجام دهد و مجوز اختصاصی برای حل مشکلات کاربران و استارتاپهای غیر دولتی ایرانی دریافت کند؟ آیا بازار ایران برای اپل مهم نیست؟
ما اطلاعی نداریم که اپل چه اقداماتی در جهت رفع وضعیت کنونی برای App Store برداشته است. اپل معتقد است که برای ارائه برنامههای ساخت ایران باید مجوز لازم کسب شود و با قانون فعلی تحریمات آمریکا سازگار نیست.
شرکتها معمولا زمانی درگیر این مسائل میشوند که بازار چشم گیری در کشور مورد نظر داشته باشد. شرکتهایی مانند اپل و گوگل به روی در آمد حاصل از فروش برنامههایی مانند موسیقی و دیگر خدمات یا کالاهای این چنینی، حساب زیادی باز کردهاند. فعلا هیچ کانال ارتباطی مالی بین آمریکا و ایران وجود ندارد.
به علاوه شرکتهای آمریکایی باید از مطابقت عملکردشان با قوانین آمریکا مطمئن شوند. به همین دلایل ارزش بازار ایران به مرور کاهش مییابد. با وجود عدم تغییر مثبت در روابط بین ایران و آمریکا، انگیزه چندان زیادی برای اعمال تغییر در رویه شرکتها نیز وجود نخواهد داشت.
در مورد شرکتی مانند بوئینگ اما قضیه فرق میکند. بوئینگ با تعداد مشخصی از شرکتهای هواپیمایی شناخته شده ایرانی همکاری کرده است و بررسی تطابق قانونی راحت تر بوده است. این شرکتهای هواپیمایی قادر بودهاند یک کانال ارتباطی مالی نیز ایجاد کنند. مشارکت در این حالت بسیار سادهتر است. اما AppStore هزاران یا میلیونها کاربر ایرانی دارد که شرکت اپل شناختی روی ماهیت آنها ندارد و به علاوه فعلا سود کمی هم برای اپل دارن دحتی اگر مجوز ویژه دریافت کند همچنان بایستی یک به یک مراقبت کند که اپها مورد استفاد غیر دولتی و قانونی باشند. با وجود سود کم مسئوولیتهای قانونی و هزینه های آن برای اپل فرقی نمی کند. مثلا شرکت PayPal به دلیل مسدود نکردن حسابهای تحریم شده که تبادلات مالی بسیار کمی نیز داشته اند برای دوسال هر بار ۷.۶ میلیون دلار جریمه شده است.
اخیرا ایرانیان اعتراضهایی را بر علیه این اقدام اپل روی اینترنت سامان دادهاند به نظر شما چنین کارزارهایی تا چه حد میتواند در رفع تحریمها موثر باشد و به نظر شما فشار به شرکتها موثر است یا دولتها؟
بعد از مجوز GL- D1 نیز فشارهای مختلفی برای رفع تحریمهای اینترنتی وجود داشت. تجربه من این است که این اقدامات وقت زیادی برد و موفقیت محدودی داشت تاکتیک ما این بود که یک شرکت را در انظار عمومی خجالت زده کنیم اما بعد از چندبار استفاده از این تاکتیک اثر خود را از دست داد بعضی مواقع با وجود هفتهها تلاش برای یک محصول خاص شرکت هیچ اقدامی نمیکرد و این تلاشها به جایی ختم نمیشد. اگر مثلا گوگل سرویسی را میگشود و سرویس دیگری را میبست مجددا باید همانقدر تلاش برای سرویس جدید انجام میشد. به نظر میرسد وصله کاری شرکتها انرژی زیادی میبرد بهتر است که قوانین تحریمهای آمریکا را هدف قرار دهیم چون در نهایت OFAC است که محدوده مسئولیت شرکتها را مشخص میکنند. اگر یک مجوز عمومی صادر شود تکلیف همه شرکتها روشن است. تجربه ما با مجوزهای عمومی مثبت بوده هرچند فرآیند آن کند است. آنچه لازم است مداخله کاخ سفید است و بزرگترین مانع در حال حاضر نامشخص بودن موضع دولت ترامپ است. اگر هدف، خروج از برجام باشد بر اولویت شرکتهای آمریکایی تاثیر میگذارد. شرکتها ریسک کمتری متحمل خواهند شد وحتی ممکنن است اقدامی برای اخذ مجوز هم نکنند حتی اگر OFAC تمایل به صدور مجوز داشته باشد. باید در این زمینه تلاش کنیم تا تغییرات مثبتی رخ دهد. تجربه ما این است که دولت آمریکا بیشتر از شرکتها پذیرای خواست عمومی است به خصوص وقتی از طرف غیر آمریکاییها.
مجوز GL- D1 پس از صدور بعدا مورد استفاده در تحریمهای سودان نیز قرار گرفت چون مردم سودان و فعالان سودانی در شبکههای اجتماعی و با تولید ویدیو و در رسانه ها به وزارت کشور امریکا اعتراض کردند.
من به تمام کارزارها پیشنهاد میکنم تا مخاطب خود را دولت امریکا قرار دهند و تاکید کنند که این تحریمها صرفا روی زندگی مردم تاثیر گذاشته است. قوانین امور خارجه آمریکا با هدف جلوگیری از درآمد زایی بیشتر دولت ایران تصویب میشوند و نباید با فعالیت اشخاص و استارت آپ های ایرانی ارتباط پیدا کنند.با این اقدام آنها – دولت – می فهمند این عملکرد روی تصویر عمومی آنها تاثیر دارد.
چه رویکردی میتواند به حمایت بینالمللی از کارزار مقابله با تحریمهای تکنولوژی منجر شود؟
سالهاست که چندین گروه و تشکل در آمریکا هستند که پیرامون این مسائل فعالیت دارند. برخی فعالان دراینجا تلاش دارند تا با مذاکره با سیاست گذاران درباره حذف تعدادی از برنامههای کاربردی ایرانی از اپ استور، تجدید نظر در قانون تحریمی GL- D1 را درخواست کنند.
با این وجود، مردم ایران ، بهترین نماینده خودشان هستند و بیشتر از هر کس دیگری میتوانند خطرات اعمال محدودیتهای تحریمها را نشان دهند. هرچه که صدای اعتراض خود مردم قویتر باشد، آمریکا بیشتر اهمیت این به روز رسانی در قوانین تحریمی را درک می کند. طی دو سال اخیر، فعالیتهای زیادی در رسانههای بین المللی پیرامون جامعه استارت آپی ایران انجام شده است. داستانها و موفقیتهای نقل شده و این مطالب نقش اساسی در معرفی روایتی متفاوت از تصویر رایج از آنچه در ایران رخ میدهد برای آمریکاییها بوده است.
خوب است اگر همان تصویر ذهنی در این موضوع نیز استفاده شود و شرکتها مستقیما در مورد مشکلاتی که دامن گیرشان شده است صحبت کنند. روشن کنند که با وجودیکه جامعه فنی ایرانیان ربطی به دعواهای سیاسی دولتها ندارد ولیکن از تحریمها آسیب می بیند. در آمریکا اهمیت و ارزش ویژه ای به کارافرینی داده می شود. استارتاپها می توانند درباره نقششان در جامعه ایران صحبت کنند و این صدایی است که در بحث های مرتبط با تغییر قوانین تحریمها با آمریکا میتوان به آن استناد کرد. مثلا مردم می توانند طومار اعتراضی به وزارت کشور آمریکا ایجاد کنند که مورد حمایت جامعه فنی و استارتاپها و شرکتها قرار داشته باشد و با روایت مشکلات ایجاد شده خواهان حل این مشکل توسط دفتر کنترل داراییها (OFAC) شوند.
و نکته آخر؟
یکی از ارزشمندترین درسهایی که درچانه زنی های مقررات GL- D1 گرفتم این است که فهمیدم اشخاص معمولا خودشان میخواهند که کار درست را انچام دهند. زمانی که انگیزه اقتصادی وجود ندارد، باید راههای انگیزشی دیگر برای جلب توجه آدمها را ایجاد کنیم تا بتوانند کمی ریسک پذیر شوند و تمرکزشان را تغییر دهند. برایم شگفت آور بود وقتی فهمیدم که بسیاری از دست اندرکاران GL- D1 به این قانون به چشم یک دستاورد بزرگ کاریشان نگاه میکنند حتی آنهایی که در ابتدا مخالف بودند.
برای دفاع از حقوق و چانه زنی بر سر قوانین باید هم مشوقها و هم محرکها را در نظر داشت. تا وقتی آدمها اصلا اطلاعی از ابعاد نتایج مخرب تحریمها بر زندگی روزمره مردم نداشته باشند خوب در برابر تغییرات هم مقاومت میکنند. وقتی شرکتها و قانونگذاران را درگیر تغییر قوانین تحریمها می شوند باید همزمان هم به آنها مشوق داد و یادآوری کرد که وقتی که صرف میکنند تا مجوزها را تطبیق دهند و یا در میانه انواع کاغذ بازی اداری از حق مردم دفاع کنند بی ثمر نیست و تاثیر مثبتی در زندگی مردم خواهد داشت و کار درستی است.